آرین تپولیآرین تپولی، تا این لحظه: 19 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

آرین و خیال بافی هایش 2

مش قلی شولی

ناظم به مامان گفت آرین دکمه  های روپوشش باز است لباساش روهم روهمیه ماست ریخته رو لباساش سه تا کلاه رو  باهم میزاره سرش مامان میگه اگر یک پسر مرتب نشوی بهت میگن مش قلی شولی   ...
8 فروردين 1391

خرید عید

سه تا لباس خریدم قرمز و آبی و نوک مدادی شام یک رستوران بزرگ و خوشمزه که از خرید خیلی بهتر بود وای این بهترین و خوشمزه ترین شب زندگیم بود ...
8 فروردين 1391

چهار شنبه سوری 1390

در پشت بام بالون روشن کردیم اگر همه به جای تلقه بالون روشن می کردند آسمان خیلی قشنگ میشد مثل رنگین کمان چرا سه شنبه شده جهار شنبه سوری مدرسه هم تمام شد آخ جووووووووووووووووووووووووون ...
8 فروردين 1391

عیدی مامان و بابا

سال که تحبیل شد من هم  عیدی برای مامانم دمپایی های رو فرشی اش را پیدا کردم و پایش کردم برای بابا هم پوشهه ورق امتحانی ام را دادم تا مدارکش را بگزارد خیلی خوشحال شدند  و گفتند این بهترین عیدی عمرشان است ...
8 فروردين 1391

روزهای عید 91

مهمانی خاله فریبا خیلی عالی بود اون یواشکیه بابا به من دو تا شیرینی پر از خامه  داد همیشه هم برام سک سک میخرد همه چیز بهترینه فقت چون مامان امل کرده شبها باید پایین تختش بخوابم و از آنجا دستش را بگیرم ...
8 فروردين 1391

امان از آرین

شب عمه آمد عید دیدنی  دروقی گفتم عمه شما که دیر کردی مامانم گفت من از فامیل بابات متنفری یم که دیر میکنند وخت رفتن هم گفتم زحمت کشیدید آمدید نشستید ما از شما پزیراهی کردیم مامان و بابا با من قهر کردند زنگ زدم عمه و مذرت خواستم خوب میخاستم بخندیم ...
8 فروردين 1391
1